من سعی کردم این فرض را بسیار ساده نگه دارم: در مورد غذاهای هر کشور میزبان تحقیق می کردم و سعی می کردم غذاهای معتبر را در خانه درست کنم. با این حال، به جای انتخاب چیزی که علاقه ام را قلقلک می دهد، سعی کردم غذای ملی رسمی هر کشور میزبان را انتخاب کنم. در مواردی مانند ایتالیا یا ایالات متحده، که در آن چندین نژاد وجود دارد، من تخصص های منطقه ای را انتخاب کردم. در برخی از کشورهای خاورمیانه که غذای ملی یکسان بود، سعی کردم غذایی پیدا کنم که ارتباط فرهنگی دیگری داشته باشد.

به بیان ساده، فکر می‌کنم فرمول یک واقعاً در تعامل معنادار با کشورهایی که میزبان گرندپری‌های مختلف هستند، شکست می‌خورد، و من به خودم وظیفه داشتم که این ارتباط فرهنگی را از طریق غذا پیدا کنم. شما ناخواسته بر اساس غذاهایی که در آنجا مصرف می شود، چیزهای زیادی در مورد یک مکان می آموزید، و من سعی کرده ام تاریخچه هر غذایی که می پزم را یاد بگیرم تا درک بهتری از ملت داشته باشم.