من معتقدم که هر عکاسی در مقطعی سعی می کند هنر خود را دوباره اختراع کند، و گاهی اوقات برای شروع به دیدن جهان به شیوه ای تازه نیاز به خرید لنز جدید دارد. این مسیری است که سال گذشته طی کردم.
مدت زیادی است که مجذوب عکاسی ماکرو شده ام و تصمیم گرفتم بالاخره زمان آن رسیده است که آن را امتحان کنم. البته، من نمیخواستم با این کار ضرر کنم – همه ما میدانیم که تجهیزات دوربین چقدر میتواند گران باشد – بنابراین پس از بررسیهای سریع، یک لنز دست دوم Canon 100mm f2.8 خریدم – لنز غیر پرایم ارزانتر. نسخه بدون تثبیت کننده
احتمالاً تا به حال فهمیده اید که من نبود برنامه ریزی برای عکاسی از حشرات یا گیاهان …
دانش جمعی از طریق اینترنت میگوید که تفاوت بین لنزی که خریداری کردم – که برای من تقریباً 200 دلار هزینه داشت – و نسخه اصلی ناچیز است، و پس از یک سال استفاده از شیشه، من عمدتاً با این گفته موافق هستم. وضوح لنز عالی است، بنابراین تثبیت کننده احتمالا فقط در برخی شرایط نور کم ارزش خود را نشان می دهد.
تا آنجایی که علاقههایم به من میرسد، عکاسی از ماشینها همان بالاست، بنابراین «نزدیک کردن» به موضوع چیزی بود که من علاقه داشتم آن را امتحان کنم. هر سرگرمی باید دوپامین را فراهم کند تا مرتبط باشد، و افزودن ابزارهای جدید به زرادخانه یک انگیزه عالی است.
بنابراین، عکاسی ماکرو ماشین برای من چیست و چرا آن را دوست دارم؟
من معتقدم که هر از گاهی لازم است روی پیچیدگی ماشینها تمرکز کنیم و به خود یادآوری کنیم. این که وسایل نقلیه ای که ما دوست داریم شکار کنیم یک شی واحد نیستند، بلکه یک خلاقیت مهندسی هستند که از هزاران قطعه ساخته شده توسط جوش و مهره و پیچ و مهره به هم متصل شده اند.
در حالی که ماشینهای جدید بیشتر جنبه مکانیکی را به نمایش میگذارند، قدیمیها نوع بسیار متفاوتی از بیان را به ما میدهند: سبک شخصیسازی شده، کاردستی استادانه، الگوهای پتینه منحصر به فرد، لمسهای کوچک طراحان، زیتگیست یا یادآوری گذشته
منصفانه است که بگویم عکاسی ماکرو به طور کلی من را فلسفی می کند. در اطراف ما زیبایی وجود دارد، اما گاهی اوقات با چشم غیر مسلح قابل مشاهده نیست. بزرگنمایی به من کمک کرد تا جزئیاتی را که قبلاً هرگز متوجه آن نشده بودم درک کنم: تایپوگرافی روی داشبورد، ساییدگی و پارگی روی فرمان، و خراش روی دسته دنده از سال ها استفاده، همانطور که در این قطعه پورشه 993 دیده می شود.
از نظر فنی، عکاسی ماکرو دانش اساسی در مورد نوردهی، ترکیب بندی و نور را می طلبد.
نورپردازی مناسب یک عکس به خودی خود یک چالش است، اما با ماکرو، سختی آن چند برابر می شود.
عملکردهای خودکار دوربینهای ما میتوانند در بهترین روزها ما را از کار بیاندازند، بنابراین با یک لنز ماکرو روشن، مطمئناً میخواهید برای بهترین کنترل بر نوردهی خود، به حالت دستی کامل بروید.
در تمرین من، سرعت شاتر در حدود 1/400 ثانیه برای از بین بردن هر گونه لرزش کوچکی که می تواند نتیجه را لکه دار کند، بهترین است. دیافراگم به استایل شما بستگی دارد، اما افزایش f-stop عمق میدان را بهبود می بخشد. به عبارت ساده، دیافراگم بالاتر قسمت های بیشتری از جسم را در تصویر شما واضح می کند.
ترکیب خوب به نوعی نسبی است. خیلی خوب است که نسبت های طلایی هندسی را به خاطر بسپارید، اما بیشترین سرگرمی زمانی شروع می شود که قوانین را زیر پا بگذارید، ترجیحاً به روشی هوشمندانه و متفکرانه. در نهایت، فقط به تمرین و تجربه بصری نیاز دارد.
رابرت کاپا بزرگ زمانی گفت: “اگر عکس های شما به اندازه کافی خوب نیستند، به اندازه کافی نزدیک نیستید.” مطمئناً، عکاس افسانهای مگنوم فوتوز درباره عکاسی مستند صحبت میکرد، اما از قضا، این دقیقاً شعار من برای بهبود بخشی از عکسهایی بود که انجام میدادم. حتی گنجاندن برخی نماهای نزدیک از رویدادهای اتومبیلرانی، زاویه داستان دیگری را در اختیار بیننده قرار می دهد.
بنابراین، پیشنهاد من واضح است: ماکرو برای تغییر!
ولادیمیر لیادوف
اینستاگرام: wheelsbywovka
زیرا@wheelsbywovka.com
www.wheelsbywovka.com