وقتی برای اولین بار به ماشین قهرمان دوران کودکی ام نگاه کردم، وقت توقف و خیره شدن نداشتم.
لحظهای که درهای شیشهای آسانسور باز شد، دوربین در دست به سمت آن پیچیدم و ناامیدانه سعی میکردم لحظهای را که در میدان بیامو ولت پخش میشد، ثبت کنم. من نمی توانستم این را از دست بدهم، می توانم؟

همانقدر آرام و جمع شده که سعی می کردم ظاهر شوم، در درونم می خواستم فریاد بزنم. هر روز نمیتوانی یک BMW M3 GTR را شخصا ببینی، چه رسد به همان چیزی که من در آن مسابقه دادم. نیاز به سرعت در ایکس باکس من به عنوان یک بچه شیفته BMW.

ساعت شلوغی مونیخ با من خیلی بد رفتار کرده بود. تمام پیشرفتی که در رانندگی از اشتوتگارت داشتم، توسط ترافیک سپر به سپر و کارهای جاده ای لغو شده بود. خوشبختانه، ژاکلین تراکسلر (جکی)، متخصص بازاریابی دیجیتال گروه بیامو و مخاطب آن روز من، توانسته بود ورود ماشین را آنقدر به تاخیر بیاندازد که من ماشین کرایهای خود را زیر دفتر مرکزی BMW پارک کنم و داخل آن بدوم.

وقتی M3 GTR ظاهر شد، فکم افتاد. همانطور که از چرخاندن آن در جای خود عکس می گرفتم، فقط می خواستم بایستم و همه آن را داخل کنم. قوس های عریض، سپرهای عمیق و کشیده، و آن بال بزرگ عقب – دقیقاً همانطور که از دوران کودکی ام به یاد داشتم، پشت سر نشسته بودند. یک صفحه نمایش، یا مسابقه ای یا یادگیری در مورد ماشین مسابقه ای افسانه ای BMW.

حتی اگر می خواستم، نمی توانستم چشمانم را از ماشین جدا کنم. بازدید از BMW Welt همیشه یک رویا بوده است، اما در آن زمان ممکن است در یک انبار خالی یا هر نمایندگی دیگری بودم. تا زمانی که جلسه عکاسی خود را با GTR تمام کردم، متوجه شدم که چقدر محیط اطرافم چشمگیر است.


اعتراف می کنم که خیلی حرفه ای با این موقعیت کنار نیامدم. شمارش را از دست دادم که چند بار به جکی گفتم که همه اینها چقدر سورئال است یا به راحتی بهترین عکسبرداری بود که در طول سال انجام داده بودم. هیجان من را فرا گرفته بود و نمی توانستم جلوی خودم را بگیرم – فقط داشت بپرسم آیا می توانم در ماشین بنشینم.


“البته، اگر بتوانید مناسب باشید!” او خندید.
جکی مجبور نشد دوبار به من بگوید. خودم را روی قفس رول کج کردم، زیر قفسه فرمان درازتر فشار دادم و مفاصلی را پیدا کردم که حتی نمی دانستم وجود دارند. فکر نمیکردم آن روز بهتر از این شود، اما آنجا بودم که پشت فرمان ماشین مسابقهای مورد علاقهام نشسته بودم – در نماد نیاز به سرعت رنگارنگ

با این حال، دو چیز به طرز دردناکی روشن شد. یک: یورگ مولر و جی جی لهتو باید در سال 2001 که مسابقه دادند و برنده سری ALMS شدند، لاغر بودند.

دو: فراتر از تغییرات مسابقه مانند قفس و تابلو، این که M3 GTR با دستان من روی چرخ و پاهایم روی پدالها چقدر آشنا بود، بیمعنی بود. بدون جعبه پدالی، داشبورد مشخص BMW که به سمت من خمیده است، و البته گرد آبی و سفید روی فرمان. احساس میکردم که در خانهام هستم، هرچند که بیشتر شبیه یک خانه بدون مبلمان با یک صندلی در دفتر بود.

حتی دستگیره در از بیرون کمی بریدگی احساس می کرد، درست مانند هر E46 دیگر.

زود بودن در آنجا مزایای خود را داشت. هنگامی که در نهایت خودم را از کابین خارج کردم و تیم نمایش را به پایان رساند، یک پنجره کوتاه داشتم تا تقریباً بدون وقفه ماشین را بررسی کنم.

همه کسانی که این را می خوانند باید با نمای بیرونی آشنا باشند – Need for Speed Most Wanted بالاخره یک بازی قبل از مشاهده کابین خلبان بود. اما این جواهر درون موتوری بود که من بیش از همه مشتاق دیدنش بودم.

با بالا بودن کاپوت، موتور مسابقه P60B40 با شکوه تمام نمایان شد و من در حیرت ماندم. ترومپت های ورودی رام-هوا بسیار باحال بودند، همینطور مجرای رادیاتور که به دریچه های غول پیکر کاپوت و خط «BMW Power» روی جعبه هوای فیبر کربنی و روکش های راکر منتهی می شد.

من می دانم که اکنون بیش از 600 کلمه با نوستالژی ناب، فن بوی و تمجید بی شرمانه نوشته ام. نه، ذره ای متاسف نیستم. اگر به دنبال یک تاریخچه دقیق تر از M3 GTR هستید، داستان اخیر ما را در مورد آن که در اینجا پیوند داده شده است، بررسی کنید.
این قطعه همه چیز در مورد هیجان خالص و فرصتی است که من داشتم تا رویای کودکی خود را زندگی کنم. این داستانی است که دوست داشتم با همه شما به اشتراک بگذارم.

عبارت “هرگز قهرمانان خود را ملاقات نکنید” همیشه برای من بهانه ای برای ماندن در منطقه راحتی برای جلوگیری از خطر ناامیدی به نظرم می رسد. اما برای من، این دقیقاً همان چیزی است که وجود دارد – یک خطر.

و من همیشه دریافته ام که پاداش تقریباً همیشه ارزش آن را دارد. من کسی نیستم که یک فرصت هیجان انگیز را از دست بدهم، بنابراین وقتی به من پیشنهاد شد که یک خودرو را ببینم که نسلی از بنزین ها را شکل داد – از جمله خودم…

…هیچ چیز قرار بود من را از رسیدن به آنجا منع کند. حتی اگر به معنای گرفتن یک پرواز، دو ماشین کرایهای، 15 ساعت رانندگی دور، و چند هتل مشکوک باشد. نیاز به سرعت BMW M3 GTR ارزش داشت هر دوم
ماریو کریستو
اینستاگرام: mcwpn، mariochristou.world
mariochristou.world