نیوآرک، کالیفرنیا – هر چهار نسخه از لوسید ایر 2024، از مدل اولیه Pure تا Sapphire شبیه موشک بالستیک، پیش روی من هستند. من می خواهم همه آنها را در یک روز در برخی از زیباترین جاده های کوهستانی منطقه خلیج برانم. هیچ توقف و رفت و آمد شهری یا کروز در بزرگراه وجود ندارد. نه، لوسید میخواهد پویایی خط تولید Air خود را در جادههایی که به نظر میرسد برای خودروهای پورشه، BMW M و سایر امثال آن مناسبتر هستند، نشان دهد. Air در بیرون یک خودروی اسپرت دو در نیست، اما با عجله مشخص می شود که تک تک نسخه های این سدان اسپرت الکتریکی و لوکس متعلق به این عرصه هستند.
البته منطقی است که Air در جادههایی که مهندسان کارشان را تأیید کردهاند، خوب عمل میکند – من فقط با فاصله 20 مایلی رانندگی از مقر این شرکت در نیوآرک، کالیفرنیا شروع میکنم. پیتر راولینسون، مدیر عامل شرکت لوسید، شب گذشته هنگام بازدید از دفتر مرکزی لوسید، بی وقفه در مورد این که چگونه و چرا فناوری پیشرانه الکتریکی Lucid به Air یک خودروی برقی کارآمد و قدرتمند کمک می کند، فکر کرد. غیرممکن است که از آنچه که Lucid برای به حرکت درآوردن خودروهایش مهندسی کرده است، تحت تأثیر قرار نگیرید، که توسط یک شرکت خودروسازی معتبر مانند استون مارتین که قراردادی برای استفاده از موتورهای الکتریکی و سیستم های باتری Lucid در آینده امضا کرده است، تأیید شده است. و اگر متوجه نشدید، فرمول E امروز از فناوری باتری و موتور Lucid در آخرین نسل خودروهای مسابقهای خود استفاده میکند. می دانید که آنها چه می گویند: یکشنبه برنده شوید، دوشنبه بفروشید… و اکنون که کالاهای ماشین های جاده ای را امتحان کردم، دلیل خوبی وجود دارد که چرا شرکتی مانند استون یا سری مسابقه ای مانند فرمول E توجه کرده اند.
یاقوت کبود بادی شفاف
یاقوت کبود خشونت خاموش است. این همان چیزی است که تسلا مدل S Plaid آرزو می کند. هر دو لوسید و تسلا 0 تا 60 بار در کمتر از 2 ثانیه به رخ می کشند، اما فاصله ای 160000 دلاری بین قیمت های اولیه آنها وجود دارد. تنها زمانی که هر دوی آنها را هدایت کرده باشید، متوجه می شوید که چرا تفاوت قیمت آنقدر فاحش است. Lucid's Sapphire یک ماشین لوکس کامل و با کارایی بالا از ساقه تا عقب است، در حالی که Plaid مانند یک ماشین ماهیچه ای نیمه دل است. یک تسویه حساب از سال گذشته.
برای اینکه همه چیز را برای سر دندههای بنزینی در بین ما نمایان کنیم، Sapphire برای سری Air همان چیزی است که M5 Competition برای سری 5 است. این کل انچیلادا است. بیشتر سیستم تعلیق آن با سیستم تعلیق دیگر مدل های ایر متفاوت است و باعث می شود خودرویی با شاسی ساخته شود که می تواند قدرت زیادی را تحمل کند. که اتفاقاً 1234 اسب بخار است. به نوعی راولینسون گفت که این یک عدد کاملاً ساختگی است (زیرا 1-2-3-4 جالب به نظر می رسید) و رقم واقعی کمی بالاتر است. من بعد از رانندگی با آن شک ندارم.
شاسی یاقوت کبود در جاده های پر پیچ و خم غیرممکن است. با چنان بی زحمتی به گوشه ها می چرخد که شما تعجب خواهید کرد که چگونه یک EV بزرگ و سنگین آن را مدیریت می کند. لاستیکهای میشلین Pilot Sport 4S عریضتر (و تکانخوردهتر) که بهطور خاص برای Sapphire طراحی شدهاند، در هر چهار گوشه قرار دارند و چسبندگی بسیار زیادی به آن میدهند. ترمزهای سرامیکی کربنی آن هر بار که پس از فشار سریع دریچه گاز به داخل آنها دراز می کشم، جیغ می کشند. بدون هیچ گونه درام یا شیرجه قابل توجهی با عجله کند می شود. در همین حال، سیستم تعلیق Plaid به قدری برای خودرو نامناسب است که در صورت ایجاد Gs کافی، لاستیک ها به معنای واقعی کلمه با چاه چرخ ها ساییده می شوند. ترمزها با سرعتی که میتواند شتاب بگیرد شوخی است، و در حالی که مرکز ثقل پایین آن کمک میکند، میتوان گفت که زیربنای آن در حد یک جاده کوهستانی شدید نیست، چه برسد به ردیابی کار.
فضای داخلی Sapphire نیز بسته عملکردی را تکمیل میکند، زیرا به سطلهای ورزشی فوقالعاده راحت و حمایتکننده تعبیه شده است که شما را در حین انجام تواناییهای فوقالعاده بالای خودرو نگه میدارد. من تا به حال به سختی در مورد شتاب یاقوت کبود چیزی نگفته ام، و این به این دلیل است که به نوعی، این کمترین جنبه از چیزی است که این خودرو را بسیار خاص می کند. بله، هر کسی را از اینکه چقدر سریع به سرعت های غیرقانونی می رسد شگفت زده می کند، اما پس از یک ساعت رانندگی با آن، قبلاً با آن کنار می آمدم و به آن عادت می کردم. خودروهای الکتریکی سریع هستند، اما این ترفند یک مهمانی به راحتی خسته می شود. خوشبختانه برای Sapphire، شما همیشه اوقات خوبی خواهید داشت، بدون نیاز به کنترل پرتاب.
لوسید ایر گرند تور
سقوط به سمت قدرتمندترین Air در خط تولید، من را به گرند تورینگ میآورد، یک سدان چهار در که 819 پونی از یک پیشرانه دو موتوره را تبلیغ میکند. وقتی در گاز دراز می کشید هنوز هم به شدت سریع است، اما Grand Touring عملکرد را به اندازه Sapphire جدی نمی گیرد. همانطور که گفته شد، برای دنبال کردن مقایسه مدل S Plaid، گرند تورینگ هنوز از هر نظر یک بسته پویاتر است.
با این حال، به جای حمله حداکثری، آن را شماره گیری می کنم تا فضای داخلی زیبا اما ساده ایر را ببینم. صفحهنمایشهایی با شکل عجیب و غریب که در سراسر داشبورد پخش میشوند ممکن است در عکسها غالب به نظر برسند، اما در مقایسه با Hyperscreen مرسدس و تکثیر صفحهنمایشهای کنار سرنشین، محدودتر است. دکمههای بسیار سختی برای تنظیم مواردی مانند کنترل دما، صدای رسانه و جستجوی آهنگ وجود دارد. با این حال، نه چرخ اسکرول مرکزی و نه کلید فرمان برای کنترل صدا برای استفاده عالی نیستند، و شما را مجبور میکند زمان زیادی را صرف پیمایش کنید تا هر نوع تنظیم صدا قابل توجهی داشته باشید.
صندلیها، حتی اگر به اندازه سطلهای Sapphire جدی نباشند، من را با پشتیبانی کافی و راحتی عالی نگه میدارند، اما Lucid باید به خاطر پایین نگه داشتن صندلی به همان اندازه که برای احساس طبیعیتر سدان اسپرت وجود دارد، ستایش شود. بسیاری از خودروهای برقی شما را مجبور میکنند که به طرز عجیبی بلند بنشینید، زیرا بسته باتری به فضای زیر زمین نیاز دارد، اما هوا در اینجا آسیب نمیبیند.
در مورد نحوه رسیدگی، پاسخ کوتاه ماهرانه و با اطمینان است. همانطور که گفته شد، وقتی صحبت از خط تولید ایر در جنوب Sapphire می شود، بهترین از بقیه نیست. Lucid به من میگوید که در هنگام توسعه Sapphire چیزهای زیادی در مورد تعلیق و تنظیم کنترل پایداری یاد گرفته است، و در حالی که این آموختهها را در Pure سطح پایه اعمال میکند، نه Touring و نه Grand Touring هنوز آن بهروزرسانیها را ندارند. وقتی پشت سر هم هدایت می شوند، نادیده گرفتن تفاوت های دینامیکی غیرممکن است.
شفاف هوای خالص
از بین تمام نسخههای Air موجود، Pure نسخهای است که من با آن به خانه میروم. از منظر عملکرد و ارزش، بهترین آن دسته است. همچنین کندترین است، اما در خط تولید Air، این به معنای زیادی نیست. پیور تک موتوره و محرکه عقب 0 تا 60 را در 4.5 ثانیه طی می کند و با هر بار شارژ کامل مسافت 419 مایل را طی می کند که در هر دو مورد به اندازه کافی خوب است. شتاب آن بسیار سریع است، حتی در هنگام شارژ کردن یک گردنه کوهستانی شیب دار. صادقانه بگویم، این دقیقاً همان مقداری است که در یک جاده پر پیچ و خم می خواهید. تمام نسخههای دیگر Air به قدری سریع هستند که زمان سپری کردن کامل در دریچه گاز به شدت محدود میشود و شما را مجبور میکند برق را با محدودیت قطع کنید. به سختی می توان از ماشین به دلیل سرعت زیاد سرزنش کرد، اما نمی توانم انکار کنم که در Pure بیشتر سرگرم بودم که به من اجازه می داد ریتم طبیعی تری داشته باشم. به جای ترمزهای سخت و به دنبال آن فشارهای اندازهگیری شده دریچه گاز، میتوانید فقط از نیروی ترمز احیاکننده پاسخگو استفاده کنید تا قبل از پیچها سرعت خود را کاهش دهید و در هنگام خروج آن را با چکش پایین بیاورید.
و منظور من چکش است، زیرا سیستم کنترل پایداری (ESC) در Pure مایه لذت است. هر دو Pure و Sapphire از یک ESC جدید طراحی شده توسط Lucid استفاده می کنند، در حالی که Touring و Grand Touring از یک سیستم برون سپاری استفاده می کنند. تفاوت فاحش است، زیرا چرخهای عقب Pure عملاً غیرممکن است که اشتباه بگیرند، و شما هرگز نمیدانید که وسایل الکترونیکی به شما کمک میکنند. مهندسان به من می گویند که ESC داخلی آن امکان کنترل گرانول بیشتری را فراهم می کند و همچنین به سیستم اجازه می دهد بسیار سریعتر از قبلی واکنش نشان دهد. جایی که در تورینگ یا گرند تورینگ کمی بی دست و پا یا تردید پیدا می کنید، به سادگی در Pure وجود ندارد. با توجه به اینکه Pure به طور انحصاری قدرت خود (430 اسب بخار!) را به چرخهای عقب میفرستد، قابل توجهتر است، در حالی که همه Airs از مزایای چهار چرخ متحرک بهره میبرند. اینکه Lucid میتواند به راننده این احساس را بدهد که تمام 430 اسب در 100٪ مواقع بدون لغزش چرخ یا احساس کاهش قدرت روی زمین گذاشته شدهاند، فقط یک جادو است.
پس از آن، میتوانید ESC را شل کنید و در صورتی که عمداً خودرو را زیاد کنید، میتوانید قسمت عقب را کمی بیرون بیاورید، همانطور که هر سدان اسپرت مناسبی با محرک عقب اجازه میدهد. فقدان موتور جلو یک مزیت بزرگ برای تعادل کلی خودرو است، زیرا مشتاق تر به پیچیدن است. بعلاوه، بسته باتری کوچکتر آن به کاهش وزن کمک می کند و به طور کلی احساس چابکی بیشتری می کند. پشت آن حتی خوشحال است که هنگام فرو رفتن در ترمزها، چرخشی را به شما ارائه می دهد. این نوع بیش فرمانی نیست که هونداهای کلاسیک را از عقب خوشحال کرده است، اما این چیزی است که هنگام حرکت با آن متوجه خواهید شد.
کشف دیگری که در هنگام حرکت از Grand Touring به Pure بلافاصله قابل توجه است، بهبود فرمان است. وزن کشی نه تنها طبیعی تر است، بلکه فقط قفل به قفل شدن نرم تر و بسیار ظریف تر است. هیچ یک از Airs فرمان بیش از حد را تقویت نکرده است، اما آهنگی که برای Pure در نظر گرفته شده است بدون شک رضایت بخش ترین است. این سیستم جدید فرمان، تنظیم تعلیق و کنترل پایداری نمیتواند به اندازه کافی سریع راه خود را به گرند تورینگ و تورینگ باز کند، زیرا همه اینها در هر شرایطی به یک خودروی با مهارتتر تبدیل میشود.
این فقط روی کیک است که Pure همچنین ارزانترین هواپیمای Airs است که از 71475 دلار شروع میشود. باید کمی پول خرج کنید تا از دینامیک بهبودیافته آن بیشترین بهره را ببرید – بسته چرخ 20 اینچی 1750 دلاری چرخهای پهنتری را به همراه تایرهای میشلین پایلوت اسپورت EV (نحوه آزمایش آن) به ارمغان میآورد. اما این هنوز هم فقط برای یک خودروی 73225 دلاری سود می برد و با این قیمت، در مقایسه با رقبای برقی خود مانند یک دزدی مطلق به نظر می رسد.
تور هوایی شفاف
من در حال پایان دادن به چیزی هستم که در واقع اولین هوایی بود که در آن روز رانندگی کردم، مدل متوسط Touring. اما باز هم میانه باید در نظر گرفته شود، زیرا این سدان همچنان 620 اسب بخار قدرت دارد و 0-60 مایل در ساعت را تنها در 3.4 ثانیه طی می کند. شما این عملکرد فوقالعاده – و قابلیت استفاده از سیستم چهار چرخ متحرک را در تمام شرایط آب و هوایی – فقط با 8000 دلار بیشتر از Pure دریافت میکنید. زمانی که مزیت آن نزدیک به 200 اسب بخار است، بسیار عالی به نظر می رسد، اما به دلیل تمام پیشرفت های اعمال شده در Pure، من هنوز فکر می کنم RWD Air ماشین راننده بهتری است.
با این حال، اگر مشتاق قدرت اضافی این تورینگ هستید، بدانید که هنوز هم یک سدان اسپرت باشکوه است. دمپرهای تطبیقی و فنرهای فولادی آن (هیچ کدام از Airs مجهز به سیستم تعلیق بادی نیستند، علیرغم اینکه Gravity با این ویژگی آشکار شده است) تعادل سواری و هندلینگ بسیار خوبی را ایجاد می کند. از Sapphire تا این مدل Touring، همه به عنوان رانندگان روزانه بسیار راحت و توانا عمل می کنند.
همچنین باید اشاره کنم که تنها مشکل فنی روز از این مدل تورینگ بود. Apple CarPlay با وجود تلاشهای متعدد برای اتصال و کمک فنی از Lucid به سادگی کار نمیکند. هر سه ایر دیگر فوراً و یکپارچه به CarPlay متصل میشوند، اما این نوع ایرادها همانگونه هستند که در سایر خودروهای آزمایشی Air دیدهایم. آنها معامله شکن نیستند، اما دردهای فزاینده یک شرکت خودروسازی هنوز جدید هستند.
اینکه چگونه کل خط ایر خود را در این مرحله نشان میدهد برای یک شرکت خودروسازی کاملاً جدید نیز قابل توجه است. می توانید بگویید که توسط تیمی طراحی و مهندسی شده است که تجربه دارد و می داند برای ساخت یک محصول رقابتی چه چیزی لازم است. و نه تنها از منظر مشخصات، فناوری و طراحی رقابتی است، بلکه خط هوایی Air یکی از مواردی است که با در نظر گرفتن علاقهمندان به رانندگی طراحی شده است. اینکه من میتوانم در جادههای کوهستانی پرتحرک در هر نسخهای از خودرو بگذرم و توپی را در اختیار داشته باشم که این کار را انجام میدهد، نشان یک خودروی راننده خوب با زیربنای مناسب است – مانند BMW سری 5 یا کادیلاک CT5، هر نسخه راننده را خوشحال میکند. به روش های منحصر به فرد خود این چیزی است که Air روی میز آورده است، و به عنوان شانس، مقرون به صرفه ترین مدل Pure مدلی است که این کار را به بهترین نحو انجام می دهد. در مورد چند سدان اسپرت دیگر می توانید این را بگویید؟
ویدیو مرتبط: